آخرین ویرایش در مهر 12, 1404 توسط رضا اسد زاده
شعار روز جهانی معلم در سال جاری، «بازتعریف معلمی بهعنوان یک حرفه همکاریمحور و مشارکتی»، فراخوانی است برای بازنگری در نقشی که معلم در مدرسه و نظام آموزشی ایفا میکند؛ فراخوانی که بیش از یک شعار نمادین، خواستار تغییر ساختاری و فرهنگی در آموزش است.
چرا بازتعریف ضرورت دارد
معلم در بسیاری مدارس امروز بارهای متعدد را بهتنهایی به دوش میکشد: طراحی درسی، اجرا، اصلاح، ارزیابی و پیگیری رشد عاطفی دانشآموزان. این تکروی فشار روانی و حرفهای به همراه دارد و مانع از توسعه تجربه و دانش مشترک میشود. تجربههای موفق جهانی نشان میدهد که تغییرات پایدار زمانی محقق شده که معلمان بهمثابه همکارانی حرفهای در طراحی و اجرا نقش داشتهاند.
همکاری حرفهای یعنی چه
همکاری حرفهای فراتر از جلسات گاهبهگاه است؛ این یک زیستبوم کاری است که در آن بازخورد دادن و گرفتن، مشاهده تدریس همکار، اشتراکگذاری منابع و تدوین مشترک محتوای درسی به رفتار معمول تبدیل میشود. در چنین زیستبومی:
- یادگیری معلم فرایندی جمعی و مستمر است؛
- خطای تدریس فرصتی برای بازنگری و رشد تلقی میشود.
الگوهای موفق و درسهایی برای ایران
الگوی درسپژوهی در ژاپن مثال روشنی است: گروهی از معلمان یک درس را بارها طراحی، اجرا، مشاهده و اصلاح میکنند تا دانش عملیاتی حرفهای شکل گیرد. این رویکرد نشان میدهد که تاثیر واقعی از طریق کارِ مداوم و مشترک حاصل میشود نه دورههای کوتاهمدت یا بخشنامههای جداافتاده.
چه تغییراتی باید رخ دهد
برای تبدیل شعار به واقعیت، لازم است سیاستگذاریها و سازوکارهای مدرسهای بازطراحی شوند. سه محور کلیدی عبارتاند از:
- تغییر ساختار زمان و فضا در مدرسه تا زمان رسمی برای همکاری گروهی معلمان تخصیص یابد؛
- بازنگری در نظامهای ارزیابی و ارتقا تا فعالیتهای همکاریمحور معلمان امتیازآور و انگیزشی شود.
پیام کوتاه و قدرتمند
معلمی زمانی حرفه است که دانش و تصمیمات آن جمعی باشد؛ اگر میخواهیم کیفیت آموزش پایدار شود باید معلم را از جزیره ایزوله بیرون کشیده و مدرسه را به کارگاهی زنده برای یادگیری حرفهای تبدیل کنیم. این بازتعریف، نه فقط به نفع معلمان که به سود نسلهای آینده خواهد بود.
رضا اسد زاده هستم فوق لیسانس علوم انسانی و با بیش از 8 سال سابقه خبرنگاری .