دریای خزر، گنجینهای در معرض نابودی
دریای خزر، به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی و منابع عظیم انرژی، نقشی کلیدی در روابط تجاری منطقهای و بینالمللی ایفا میکند. این دریاچه پهناور، حلقه اتصال روسیه و ایران در محور شمال-جنوب و پل ارتباطی چین و آسیای میانه با غرب در کریدور شرق-غرب به شمار میرود. اما متاسفانه، روند کاهش سطح آب این منبع حیاتی از اواسط دهه ۱۹۹۰ آغاز شده و از سال ۲۰۰۶ به بعد با شتاب بیشتری ادامه یافته است.
کاهش حداقل دو متری سطح آب، به ویژه در بخش کمعمق شمالی، زنگ خطری جدی برای آینده دریای خزر به صدا درآورده است. ادامه این روند، بر اساس پیشبینیها، تا سال ۲۱۰۰ منجر به کاهش ۹ تا ۱۸ متری سطح آب و نابودی کامل حوضه شمالی خواهد شد. این فاجعه زیستمحیطی، دریای خزر را در مسیر تبدیل شدن به سرنوشتی مشابه دریاچه آرال قرار میدهد. در حالی که نوسانات سطح آب در گذشته طبیعی بوده، روند فعلی کاهش به شدت نگران کننده است و خطوط ساحلی را تا ۵۰ کیلومتر جابجا کرده و ضربات جبران ناپذیری به اقتصاد منطقه و به خصوص صنعت نفت وارد نموده است. قزاقستان بیشترین آسیب را از این پدیده متحمل شده است.
علل این فاجعه قریب الوقوع
عوامل متعددی در کاهش سطح آب دریای خزر نقش دارند که از جمله میتوان به تغییر اقلیم، گسترش کشاورزی، رشد جمعیت و مهمتر از همه، ساخت بیش از ۱۴ هزار سد بر روی رودخانههای منتهی به آن اشاره کرد.
سدسازی بر روی رود ولگا، که ۸۰ درصد آب دریای خزر را تامین میکند، به شدت جریان آب ورودی را کاهش داده است. این رودخانه که از اروپا سرچشمه میگیرد، برای تامین انرژی، کشاورزی و آب شرب شهرهای بزرگ روسیه از جمله مسکو حیاتی است. سدهای احداث شده، سرعت جریان آب را به حدود یک دهم میزان سابق کاهش دادهاند. گزارش کمیته هماهنگی هواشناسی-آبشناسی دریای خزر (CASPCOM) در مه ۲۰۲۴ نشان میدهد که سهم آب رود ولگا از ۲۱۲ کیلومتر مکعب در سال ۲۰۲۲ به ۲۰۷ کیلومتر مکعب در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است و این، عامل اصلی کاهش سطح دریا میباشد.
گرمایش زمین و تغییر الگوهای آب و هوایی نیز نقش بسزایی در این بحران دارند. افزایش دما، تبخیر آب را تشدید کرده و این امر حتی با افزایش میزان بارندگی و جریان رودخانهها جبران نمیشود. برخی از رودخانههای اصلی نیز در اثر گرمای شدید خشک شدهاند.
استخراج نفت و گاز از دیگر عوامل مخرب است. این فعالیتها نه تنها باعث آلودگی آب میشوند، بلکه تغییرات اقلیمی بیشتری را نیز به دنبال دارند. کاهش عمق آب نیز حمل و نقل دریایی را با مشکل مواجه کرده و کشتیها مجبور به سفرهای کوتاهتر و متعددتری میشوند که این امر منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانهای و تشدید گرمایش زمین میشود.
پیامدهای وخیم
عواقب این فاجعه زیست محیطی و انسانی بسیار جدی است. اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) شش گونه از ماهیان خاویاری را در معرض خطر انقراض اعلام کرده است. صید بیرویه، شکار غیرمجاز، آلودگی و کاهش سطح آب از عوامل مهم این تهدید هستند. علاوه بر ماهیان خاویاری، سایر گونههای آبزی، فک کاسپین (گونهای بومی دریای خزر) و پرندگان وابسته به این اکوسیستم در معرض خطر انقراض قرار دارند. در واقع، کاهش سطح آب کل اکوسیستم دریای خزر را به خطر انداخته است.
بحران انسانی نیز به مراتب جدیتر از بحران زیستمحیطی است. شور شدن آب، فعالیتهای کشاورزی و ماهیگیری را مختل کرده و زندگی میلیونها نفر را به مخاطره انداخته است. پیشبینی میشود تا اواسط قرن حاضر، حداقل ۵ میلیون نفر مجبور به جابجایی شوند.
راهکارها
همکاری بینالمللی و بازگرداندن جریانهای آب به دریای خزر، تنها راه نجات این گنجینه ارزشمند است. تحقیقات علمی، نظارت دقیق و همکاریهای بینالمللی (مانند گفتگوهای اخیر در کنفرانس COP29 باکو) ضروری هستند. تلاش مشترک دانشمندان، سیاستمداران و مردم میتواند از نابودی کامل دریای خزر جلوگیری کند.